بسمه تعالی
تقدیم به پسر خوبم (سید محمد سپهر) که همیشه پیرو راستی و درستی است!
بزرگترین لذت ها ، سکس ، خوردن ، خوابیدن ، مستی و غیره همگی یعنی خود فراموشی موقت ! و به میزانی که قدرت خودفراموشی آنها بیشتر است خواستنی تر و لذت بخش تر هستند.
جمله دانسته که این هستی فخ است--- فکر و ذکر اختیاری دوزخ است
می گریزند از خودی در بیخودی --- یا به مستی یا به شغل ای مهتدی
خودفراموشی و این انواع لذت ها درجاتی از مرگ هستند.(خواب برادر کوچک مرگ است) که زندگی بخش اند.یعنی زندگی از مرگ نیرو می گیرد.لذت یعنی فراموشی و رنج یعنی آگاهی از دوگانگی ها!
مثل جسم که اگر قلب را احساس کنیم یعنی مشکل دارد.اگر کلیه را احساس کنیم یعنی مشکلی هست و سلامت یعنی حس نکردن بدن.
انسان در بدو تولد ، خود آگاهی ندارد و غرق در هستی است و کم کم که آگاهی او رشد می کند رنج او رشد می کند و با بلوغ و دو شقه شدن جنسیتی انسان شوک اصلی به آگاهی انسان وارد می آید و ادراک دوگانگی انسان شدید میگردد و این به خاطر خاصیت آگاهی دهندگی متضاد هاست! همانطور که با درک گرمی می توان سردی را درک کرد و این دو با هم معنا دارند.
تا وقتی که هویت داریم یا وجودی برای خودمان متصور هستیم در رنج ایم و این ماهیت هویت ماست :دوگانگی ، آگاهی و رنج
وقتی که هویت خود را فنا کنیم و نباشیم یا وجودی برای خودمان متصور نباشیم و امور خود را به هستی واگذار کنیم در عین نیستی هستیم آنگاه در دوگانگی نیستیم بلکه شاهد بردوگانگی خواهیم بود و وحدت اضداد که اکنون مکمل هم گشته اند را شاهد خواهیم بود.
شناخت خدا- عالم درون -ذهن و روان- عرفان ...برچسب : نویسنده : 8salek72 بازدید : 132